روزنامه فرهیختگان در یادداشتی از سعید حجاریان؛ فعال سیاسی انتقاد کرد.
این روزنامه نوشت:
سالهاست که دیگر ادبیات چپ-راست یا اصلاحطلب-اصولگرا توانایی توصیف فضای سیاسی کشور را ندارد، نحوه مواجهه اصلاحطلبان با دولت روحانی در انتخابات 92 و استمرار حمایت از آن در 96 هم این وضعیت را تشدید کرده است، شاید بتوان با اندکی اغماض فضای سیاسی کشور را در شرایط فعلی به دو دسته حامیان و منتقدان ایدههای دولت روحانی تقسیم کرد، هرچند برخی اصلاحطلبان رادیکال میخواهند تا موسم انتخابات به لطایفالحیلی زیر این میز بزنند اما بعید است در این مدت کوتاه در کلان فضای سیاسی کشور اتفاق ویژهای بیفتد. آنچه این روزها ممکن است تفاوتهایی را میان بلوک حامیان روحانی رقم بزند بهنحوه تلاش آنها برای بازسازی اجتماعی برمیگردد.
سعید حجاریان نمونه اعلای این جریان در سیاستورزی است. او در یادداشتی که اخیرا منتشر کرده ضمن فرسوده توصیفکردن جامعه مدنی -بخوانید بدنه اجتماعی اصلاحطلبان- راهحل را مجددا حضور در قدرت میداند و میگوید اصلاحطلبی اصلا یعنی اصلاحات از درون، نوشتهای که نسبت به مواضع یکماه قبل او یک عقبگرد کامل به حساب میآید.
حجاریان کمتر از یکماه بعد از معرفی اکبر گنجی بهعنوان اصلاحطلب تراز و عبور از محمد خاتمی حالا هم از نامه خوئینیها عقبنشینی میکند و هم به همقطارانش توصیه میکند که راه آنچه اصلاحطلبی مینامد از درون قدرت میگذرد نه از جای دیگر.
مساله سعید حجاریان این است که اولا دائما بین پوزیسیون و اپوزیسیونبودن در رفتوآمد هستند و ثانیا در مقام توصیف از نظرگاه رادیکالیسم سخن میگویند اما در واقع حتی برای پایگاه اجتماعی خود آنها هم این سوال وجود دارد که مگر میشود از دل چنان توصیف تندی چنین تجویز میانهای ارائه کرد؟ درواقع حجاریان و همطیفها درحالی برای جمهوری اسلامی نسخهپیچی و تعیینتکلیف میکنند که تکلیف خودشان هنوز روشن نیست!
تجربه تاریخی نشان داده است حضور در قدرت برای اصلاحطلبان رادیکال اینقدر مهم است که حاضرند برای آن چرخشهای معرفتی و سیاسی بزرگ داشته باشند، از عدالتخانه به فراموشخانه، از هاشمیستیزی تا هاشمیستایی، مثل دوستان حکایت آن بیت جناب جامی است که نکو رو تاب مستوری ندارد، ببندی درز روزن سر برآرد... .
اصلاحطلبان رادیکال برای بازسازی اجتماعی از لزوم بازتعریف گفتمان عدالت و حرکت بهسمت نوعی سوسیالدموکراسی میگویند، اتفاقی که بعید است تا انتخابات ریاستجمهوری به نتیجه برسد، هرچند هنوز برای پیشبینی فضای سیاسی بهار 1400 زود است اما شواهد نشان میدهد آنها هم مانند کارگزاران بیشتر به انتخابات نوامبر در واشنگتن دل بستهاند و احتمالا دوباره به دکترین مونرو-انیشتین امیدوارند.