روزنامه آرمان ملی برای تحلیل و بررسی آخرین تحولات بینالمللی پیرامون ایران، آمریکا و چین «آرمان ملی» با دکتر پیروز مجتهدزاده تحلیلگر برجسته روابط بینالملل گفتوگو کرده است.
درحالي که ترامپ با چالشهاي جدي مانند بحران کرونا و انتشار کتابهاي افشاگرانه نزديکانش مواجه شده با چه رويکردي وارد انتخابات رياستجمهوري آمريکا خواهد شد؟
بحران کرونا و اتفاقاتي مانند انتشار کتاب جان بولتون عليه او در حد تئوري ترامپ را براي مبارزات انتخابات رياستجمهوري تحت تاثير قرار داده است. اين اتفاقات تنها در تئوري مطرح است و نه در عمل. در تئوري همواره دو به علاوه دو ميشود چهار. اين در حالي است که در عمل و در صحنه انتخابات رياستجمهوري آمريکا که به انتخابات ايران شباهت زيادي دارد دو به علاوه دو ميشود پنج يا بيشتر. در انتخابات رياستجمهوري سال 96 حسن روحاني با 24ميليون راي به پيروزي رسيد. اين به معناي اين است که در صحنه انتخابات همواره دو به علاوه دو چهار نميشود و بلکه بيشتر ميشود. رأيدهنده يک فرد است که داراي حالات روحي و رواني خاص خود است.
اين حالات نيز ممکن است در يک زمان نسبت به زمان ديگر دچار تغيير شود. درحاليکه ترامپ نيز از ثبات رواني برخوردار نيست و رفتارهاي غيرقابل پيشبيني از خود بروز ميدهد. به همين دليل اين احتمال وجود دارد که ترامپ در آستانه انتخابات با اظهارات عجيبوغريب وضعيت رواني مردم آمريکا را به سود خود تغيير بدهد. بنده معتقدم در ماههاي منتهي به انتخابات رياستجمهوري آمريکا دونالد ترامپ با صحنهگرداني عوامفريبانه اين قابليت را دارد که بتواند سرنوشت انتخابات را به سود خود تمام کند. به همين دليل احتمال اينکه ترامپ دوباره در انتخابات رياستجمهوري به پيروزي دست پيدا کند وجود دارد.
ترامپ عنوان ميکند اگر ايران قصد مذاکره دارد بهتر است اين اتفاق قبل از انتخابات رياستجمهوري رخ بدهد وگرنه شرايط پــس از انتخابات تغيير خواهد کرد. اين در حالي است که احتمال مذاکره ايران و آمريکا در شرايط کنوني تقريبا چيزي در حدود صفر درصد است. اگر ترامپ دوباره در انتخابات پيروز شود چه سناريوهايي در مقابل ايران در پيش خواهد گرفت؟
رويکرد ترامپ قبل و بعد از انتخابات رياستجمهوري نسبت به ايران هيچ تغييري نخواهد کرد و همان رويکرد گذشته خواهد بود. پيشنهاد مذاکره قبل از انتخابات يک رويکرد عوامفريبانه و پوپوليستي است که ترامپ در اين زمينه تبحر زيادي دارد. ترامپ عنوان ميکند ايران بهتر است قبل از انتخابات مذاکره کند وگرنه بعد از انتخابات شرايط تغيير خواهد کرد و من مذاکره نخواهم کرد. اين اظهارات نشاندهنده شيادبازي او است. ترامپ ميخواهد با اين اظهارات ايران را هم فريب بدهد. او به دنبال اين است که با مذاکره با ايران شانس پيروزي خود را در انتخابات بالا ببرد و از اين مذاکره در مبارزات انتخاباتي به سود خود استفاده کند. هر عقل سليمي پس از اين اظهارات به اين نکته پي ميبرد که چنين اظهاراتي شيادانه و براي منافع شخصي ترامپ است. از نظر منافع ملي آمريکا هيچ تفاوتي نميکند که ايران قبل از انتخابات با ترامپ مذاکره کند يا پس از انتخابات. ترامپ نيز بهخوبي به اين نکته آگاهي دارد که اظهارات وي براساس منافع ملي آمريکا نيست و بلکه براي راي بيشتر در انتخابات است.
ترامپ به دنبال اين است که در انتخابات آمريکا «از آب هم کره بگيرد». بنده اگر جاي تصميمگيران ايران بودم و قصد داشتم با ترامپ مذاکره کنم تنها يک روز قبل از برگزاري انتخابات با ترامپ مذاکره ميکردم تا ترامپ نتواند از اين مذاکره در مبارزات انتخاباتي به سود خود استفاده کند. در چنين شرايطي او هيچ فرصتي نخواهد داشت که از اين مذاکرات به سود خود بهرهبرداري انتخاباتي انجام بدهد. ايران نبايد براساس مقتضيات کنوني جامعه آمريکا تصميمگيري کند بلکه بايد براساس مقتضيات کنوني جامعه ايران تصميمگيري کند.
بـــرخي معتــقدند ســـرنوشت انتــخابات رياستجمــهوري آينده آمريکا ميتواند در اقتصاد ايران تاثيرگذار باشد. آيا در واقع انتخاب يا عدم انتخاب دونــالد ترامپ بهعنوان رئيسجمــهور آمريکا در اقتصاد ايران تاثيرگذار است؟
واقعيت اين است که در شرايط کنوني انتخابات آمريکا روي اقتصاد ايران ميتواند تاثيرگذار باشد. با اين وجود اين تاثيرگذاري به شکل قابلتوجهي نخواهد بود و بلکه در استراتژيها تغيير ايجاد ميکند. وضعيت کنوني اقتصاد ايران بيش از آنکه تحت تاثير نتايج انتخابات آمريکا باشد، نتيجه سياستها و تصميمات داخلي است. به همين دليل تنها يکي از اين تصميمگيريها به ارتباط ايران و آمريکا بازميگردد. در سالهاي اخير ما شاهد سوءمديريت در اقتصاد کشور بوديم که نتيجه اين سوءمديريتها به شکلهاي مختلف امروز بروز و ظهور پيدا کرده است. به همين دليل نيز بنده توصيه ميکنم اقتصاددانان ما بيش از اينکه به فکر نتيجه انتخابات آمريکا باشند بايد فکري براي سوءمديريتهاي داخلي در زمينه اقتصادي کنيم.
چرا درحاليکه تصميمگيران ايران در دوران اوباما بيرغبت به مذاکره با وي نبودند اين وضعيت درباره ترامپ تغيير کرده است و هيچ نشانهاي مبـــني بر تصميمگيري درباره مذاکره با ترامپ در بيـن مسئولان جمهوري اسلامي وجود ندارد؟ چرا جمهوري اسلامي به اين نتيجه رسيده که نبايد با ترامپ مذاکره کرد؟
برخي گمان ميکنند تصميمات ايران در زمينه سياست خارجي توسط يک يا چند اتاق فکر گرفته ميشود. اين در حالي است که بنده چنين اعتقادي ندارم و معتقدم اتاق فکر درباره سياست خارجي وجود ندارد. اين وضعيت درباره اقتصاد کشور نيز وجود دارد. اقتصاد سياسي ايران مدتهاست فاقد يک اتاق فکر تاثيرگذار است که بتواند راسا به سود منافع ملي تصميمگيري کند. نکته ديگر اينکه بايد افرادي مانند حسن روحاني و محمدجواد ظريف به اين سوال پاسخ بدهند که چرا ايران با ترامپ مذاکره نميکند؟ به نظر من يکي از مهمترين دلايلي که ايران به اين نتيجه رسيده که نبايد با ترامپ مذاکره کرد ترديد درباره عملکرد ترامپ پس از مذاکره است که آيا وي به هر آنچه در مذاکره با ايران عنوان ميکند عمل هم خواهد کرد يا خير. اين مساله در مذاکره ايران و آمريکا بسيار کليدي است. در طول دوران رياستجمهوري ترامپ در آمريکا رفتار و اظهاراتي از وي سر زده که اين ترديد را بيشتر کرده است. نکته ديگر اينکه اگر ترامپ به معناي واقعي به دنبال مذاکره با ايران است چرا از ابتدا ميز مذاکره را ترک کرد و از برجام خارج شد.
نکته ديگر اينکه ترامپ قابل اعتماد نيست و در مذاکرات مشابهي که انجام داده سربلند بيرون نيامده است. ترامپ از يک طرف عنوان ميکند، قصد دارد با ايران مذاکره کند و از طرف ديگر تحريمها را بيشتر ميکند. به صورت طبيعي کسي که به معناي واقعي به دنبال مذاکره است از ابزاري مانند تهديد و تحريم استفاده نميکند. ترامپ عنوان ميکند قصد دارد با ايران برجام بهتري را امضا کند. درعينحال مذاکرهکننده هستهاي ايران يعني آقاي ظريف را تحريم ميکند. مشخص نيست هنگامي که آقاي ظريف تحريم است ترامپ قصد دارد با چه کسي مذاکره کند؟
نزديک شدن ايران و چين بهخصوص در زمينههاي اقتصادي چه تاثيري بر مواضع ترامپ در مقابل ايران خواهد داشت؟ آيا نزديک شدن ايران و چين ميتواند ايران را از وضعيت تحريمها نجات بدهد؟
ترديد ندارم که بايد درباره قرارداد 25ساله بين ايران و چين دو طرف به صورت صريح براي افکار عمومي جهان شفافسازيکنند که مفاد اين قرارداد چيست و به وسيله اين قرارداد چه اهدافي موردنظر طرفين است. اينکه برخي عنوان ميکنند چين به دنبال ايجاد جاده ابريشم جديد است واقعيت ندارد. در هيچ کجاي جهان چنين تصوراتي درباره چين وجود ندارد که چين به دنبال تئوري «کمربند راه» يا «جاده ابريشم جديد» است. جالب اينکه چند مدت پيش صحبت از جاده ابريشم دريايي بود. واقعيت اين است که چين به دنبال هدف خودش در جهان است. به صورت طبيعي به همان شکل که ايران به دنبال منافع خود در قرارداد با چين است اين وضعيت درباره چين نيز صادق است.
به همين دليل بايد نيت و هدف اصلي چينيها از انعقاد چنين قراردادي بهخوبي مورد تجزيه و تحليل قرار بگيرد و نتيجه آن بهصورت شفاف در اختيار افکار عمومي جامعه قرار بگيرد. بدون شک چين با انعقاد چنين قراردادي در مرحله نخست به دنبال منافع خود است. اين ما هستيم که بايد با درايت و دورانديشي منافع ملي خود را در بگيريم. در جهان معاصر هر کشوري که مورد ظلم واقع شده و منافع ملياش به خطر افتاده در مرحله نخست به دليل سياستهايي خود بوده است. از سوي ديگر چين و آمريکا همواره با هم در حالت تخاصم بودهاند.
در ماجراي کرونا نيز هر کدام از اين کشورها ديگري را به شيوع اين ويروس متهم ميکردند. اين در حالي بود که برخي در ايران مدعي بودند همه اين مسائل توطئه عليه ايران بوده و قرار بوده وضعيت ايران وخيمتر از گذشته شود. اگر آمريکا به دنبال غرامت از چين است بايد ثابت کند که چين به صورت تعمدي منشأ اين ويروس بوده است. اين در حالي است که چنين اتفاقي رخ نداده و آمريکا نميتواند اين مساله را ثابت کند.