عباس عبدي در روزنامه اعتماد نوشت: واقعيت اين است كه كادر پزشكي به ويژه در بيمارستانهاي دولتي از ابتداي اسفند 1398 تاكنون بيشترين نقش را در مقابله با كرونا و درمان بيماران داشتهاند و به رغم ضعفهاي فراوان در سياستگذاري و فقدان امكانات و تجهيزات، موفقيت آنان غيرقابل ترديد است.
از اين رو تاكنون به طور متوسط روزانه حدود يك نفر از كادرهاي بيمارستاني و بهداشت و درمان از دست رفتهاند كه حدود 60 درصد آن پزشكان بودهاند. از اين رو شايد نقد سياستها و مواضع وزارت بهداشت به نوعي تعريض به كادر درماني تلقي شود در حالي كه بايد ميان اين دو مقوله تمايز كامل قايل شد، مثل جنگ كه رزمندگان با خلوص و از روي عقيده يا عشق به كشور يا حتي دستور فرمانده ميجنگند و شهيد ميشوند ولي اين رفتار نبايد مانع از نقد نيروهاي ستادي شود؛ نيروهايي كه با تصميمات و اظهارات خود فرآيندهاي خوب يا بدي را شكل ميدهند.
متاسفانه در خصوص كرونا شاهد مواضع و عملكردهايي هستيم كه به هيچ وجه قابل دفاع نيست. از اين بدتر آنكه به نقدهاي منتشر شده، پاسخي مستدل نميدهند حتي بدتر از آن؛ هر گاه پاسخي كه ميدهند، كار را خرابتر ميكنند.
در هفته گذشته و با استناد به يك پژوهش از سوي وزارت بهداشت، رييسجمهور اعلام كرد كه حدود 25 ميليون نفر در ايران به كرونا مبتلا شدهاند در واقع اين تعداد مبتلا از ابتدا تاكنون بوده است. در ادامه نكات ديگري را نيز اظهار كرد كه با مجموعه اين ادعا سازگار نبود. پس از اين اظهارنظر دو خط هوايي پرتردد، پروازهاي خود را به ايران متوقف كردند. در نهايت براي تصحيح امر يكي از مقامات وزارت بهداشت در توجيهي عجيب اظهار كرد كه:«ابتلاي ۲۵ ميليون به كرونا مطالعه بود نه آمار! ۲۵ ميليون ابتلا مربوط به حجم نمونه كوچكي بود. آمار كرونا آن چيزي است كه سخنگوي وزارت بهداشت هر روز ظهر اعلام ميكند. موضوع ۲۵ ميليون نفر ابتلا به كرونا مربوط به يك مطالعه سرولوژيك بوده و يك مدلسازي و تخمين محسوب ميشود و اعداد بالاتر از اين هم با اين مطالعات به دست آمده است. اين موارد به هيچ عنوان آمار نيست و بر اساس تست مولكولي و قطعي نيستند.»
ظاهرا آقايان توجه ندارند كه به همينها ميگويند آمار. آمار دو نوع است؛ ثبتي و پيمايشي. آمار ثبتي مثل ازدواج و زاد و ولد و مرگ و مير. ولي بخش مهمي از آمار پيمايشي است مثل تورم، هزينه خانوار و... . آمار پيمايشي را به طور معمول با تقريب بيان ميكنند. مثلا با تقريب 3%± ميگويند. پس اگر وزارت بهداشت آن يافتهها را براساس مطالعه پيمايشي به دست آورده است بايد از اعتبار آن دفاع كند نه اينكه با ذكر چنين سخني، خودش در بياعتبار كردن آن پيشگام شود.
به طور كلي ميتوان مدعي شد كه برخلاف پژوهشهاي درماني و دارويي در حوزه گزارشهاي آماري به شدت ضعيف عمل شده است و كمتر توانستهايم اعتماد مخاطبان را درباره تعداد مبتلايان، تعداد فوتيها و... جلب كنيم. هنوز تصوير دقيقي از جزييات مبتلايان به اين بيماري در اختيار مردم و افكار عمومي و پژوهشگران قرار نگرفته است. شايد برخي پژوهشگران در پي انتشار مقاله خود در ژورنالهاي معتبر مثل لنست هستند در حالي كه انتشار مقاله در لنست، مساله مردم ايران نيست. بايد پژوهش به فهم مشكل در داخل كشور و جامعه ايران كمك كند. بخش پژوهش وزارت بهداشت بايد درك دقيقتري از وظيفه پژوهشي خود به نمايش بگذارد.
نوشتن مقاله براي لنست يك وظيفه فرعي و تبعي است. انتشار اطلاعات و دادههاي درست و كامل و عمومي كردن نتايج پژوهشها و استفاده عمومي و تاثيرگذاري بر افكار عمومي و تصميمسازان، وظيفه اصلي است. نتيجه چنين رفتاري همين ميشود كه گزاره مهمي را تحت عنوان نتايج يك پژوهش به دولت يا ستاد كرونا ميبرند ولي به صورت ناقص بازتاب پيدا ميكند و به جاي روشنگري به ابهام ميافزايد و بلافاصله نيز سعي در توجيه غيرمنطقي آن ميكنند.