سامان توکلی . روانپزشک در روزنامه شرق نوشت: تا چه زمانی باید برای برگشتن به زندگی عادی صبر کنیم؟ وضعیت خستهکننده شده... آدمها کلافه... مردم منتظرند که زودتر به وضع زندگی سابق برگردند، شغل و سرگرمیها و معاشرتهای سابق... دولتمردان هم منتظرند -و گاهی کمصبر- برای اینکه به وضع سابق برگردند و چرخ اقتصاد بچرخد... انتظار را به مدت طولانی نمیتوان تحمل کرد... سیاست «صبر و امید و انتظار» تا جایی جواب میدهد... طولانی که شد و نامعلوم، آدم کلافه میشود.
دوست دارد انکار کند. دوست دارد فکر کند شرایط عادی شده و باید زندگی عادی را از سر بگیرد. دوست دارد بگوید «باید یاد بگیریم با کروناویروس زندگی کنیم». و منظورش ازسرگرفتن روال زندگی سابق است؛ اما کروناویروس اهل همزیستی مسالمتآمیز نیست. با این سبک، با کرونا نمیتوان زندگی کرد. با کرونا میتوان مُرد و میراند.
باید یاد بگیریم از کرونا نمیریم و دیگران را به کشتن ندهیم
«صبر و امید و انتظار» راهبرد مناسبی برای زندگی در زمانه کروناویروس نیست؛ چون نمیدانیم تا چه زمانی همین وضعیت ادامه دارد. نمیدانیم بعد از چه زمانی اوضاع چگونه خواهد شد. هنوز نمیدانیم که آیا روزی سبک زندگی فردی و اجتماعیمان میتواند مثل سابق بشود؟ اما میدانیم که اگر بشود هم، به این زودیها نیست. به خودمان نباید امید و وعده غیرواقعی بدهیم. چندماهی از شروع این همهگیری گذشته و در خوشبینانهترین حالت هنوز خیلی تا پایان آن باقی مانده است. ماهها و شاید بیش از آن... شاید ترجیح بدهیم شرایط را مثل وقتی ببینیم که در خیابان قدم میزنیم و رگبار تند بهاری مجبورمان میکند چنددقیقهای زیر سایبانی بایستیم تا رگبار تمام شود و مسیر قبلیمان را ادامه بدهیم؛ اما شرایط دنیا شبیه آن رگبار نیست.
شاید بعد از مدتها انتظار هم همهچیز مثل قبل نباشد و شاید این رگبار خیلی طولانی شود. «صبر و امید و انتظار» خستگی و کسالت و کلافگی میآورد؛ اگر این شرایط طولانی شود و ندانی تا چه زمانی ادامه دارد. اگر از مردم عادی باشی، یک جوری از جایی سعی میکنی شرایط را انکار کنی و معاشرتها و سبک شغلی قبلی و تفریحات خود را از سر بگیری؛ بیآنکه شرایط واقعا امن شده باشد. بیرونرفتنها و سفررفتنها و شرکت در عروسیها و عزاها و کلاسها و امتحانها را از سر میگیریم؛ نه چون شرایط امن شده است؛ بلکه چون بیشازاین صبر نداریم. اگر از دولتمردان هم باشی، دلت میخواهد به همان روال آشنای سابق برای چرخیدن و چرخاندن چرخ اقتصاد برگردی و با هر آرامش موقتی سرخوش شوی که همهگیری را کنترل کردهای و مژده بازگشایی مشاغل و ادارات و تجمعات را بدهی... درپیشگرفتن «سیاست صبر و انتظار» و تجربهکردن بیصبری برای بازگشت به وضع سابق کارساز نیست. چه از دولتمردان باشیم و چه از مردم عادی، کاری که باید بکنیم، این نیست که صبر کنیم و منتظر پایان این شرایط باشیم تا زندگی سابقمان را از سر بگیریم. کاری که نیاز داریم، این نیست که دنبال راهحلهایی باشیم تا «در این دوره» افسرده نشویم. کارمان این نیست که فکر کنیم و بگوییم که «صبر کن، اوضاع عادی میشود».
چیزی که به آن نیاز داریم «خلاقیت و ابتکار» است
شرایط عوض شده است و دستکم تا زمانی که نمیدانیم چه زمانی است -ولی میدانیم که زود نیست- نمیتوانیم به سبک قبلی زندگی و آموزش و معاشرت و امتحان و برگزاری مراسم تقدیر و معارفه و وداع بچسبیم. نمیتوانیم به زور و با تحمیل خطر به خود و دیگران همان رویهها را اجرا کنیم. همچنین نمیتوانیم منتظر بمانیم و هربار سرخورده و درمانده بشویم. باید برای شرایط جدید سبکهای جدیدی را «خلق کنیم». نیاز به «ابتکار» داریم تا برای مواردی مانند
اینها راهحلهای جدیدی «خلق» کنیم:
در این شرایط شغلمان را چطور باید تغییر بدهیم؟ در شرایطی که وضع اقتصادی بسیاری از خانوادهها خوب نیست، چه کار باید کرد تا هم سفرهشان از نان خالی نشود و هم قربانی یا عامل گسترش بیماری نباشند؟
روابط بینفردیمان بعد از این چطور باید باشد؟
برای ایزولهدن فرزندانمان و جداافتادنشان از همسالان چه کنیم تا محرومیت از روابط اجتماعی خللی در رشد ذهنی و شخصیتی آنان ایجاد نکند؟
برای ادارهکردن کشور و گرداندن چرخ اقتصاد چه روشهای جدیدی باید «خلق کرد»؟
تا زمانی که نمیدانیم چه زمانی است، برای زندگی در زمانه کروناویروس و شکستنخوردن در برابر آن، نیاز به «درانداختن طرحی نو» داریم... شیوههای آشنای قبلی پاسخ نخواهد داد و انتظار برای بازگشت به عین آنها هم واقعبینانه نیست. باید «خلاقیت و ابتکار» را به کار بگیریم، از نمونههای گذشته هم استفاده کنیم تا شرایط زیست نوینمان را در زمانه جدید ترسیم کنیم...
باید راههای جدید زیستن را خلق کنیم.