جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: شنبه، 10 خرداد 1399     
ای کاش آسیه هم مثل شبنم بود!

 روزنامه فرهیختگان در یادداشتی به حادثه تلخ مرگ یک زن کپرنشین در کرمانشاه پس از تخریب کپر توسط ماموران شهرداری پرداخته و این زن را با موقعیت سیاسی - اجتماعی شبنم نعمت زاده، دختر وزیر سابق صنعت قیاس کرده است.

این روزنامه نوشت:

بعضی‌مواقع، بعضی قیاس‌ها و قرینه‌یابی‌ها، بیش از اصل ماجرا اعصاب آدم را به‌هم می‌ریزد. ماجرا را یک‌بار دیگر مرور کنیم. مادری 58 ساله، به‌همراه دختر و نوه‌اش در خانه‌ای محقر، 12 متری، در یکی از حاشیه‌ای‌ترین نقاط کرمانشاه زندگی می‌کرده، در آن محدوده به‌دلایل مختلفی اعم از اختلافات ادارات دولتی و شهرداری و... ساخت‌وسازها از مسیر قانونی خارج شده و مالکان زمین‌ها بدون مجوز به ساختن سرپناهی برای خود مشغول شده‌اند. شهرداری هم شستش خبردار شده و به‌اصطلاح برای اجرای قانون راهی منطقه شده تا سازه‌های غیرمجاز را تخریب کند. البته اقدامی که به گفته یکی از خبرنگاران محلی، حداقل در این مورد آخر، مجوز قانونی نداشته و نماینده دادستان هم حاضر نبوده است.

در جریان این پروسه تخریب، اصول انسانی و اخلاقی را هم با لودرها زیر گرفته و به‌هرشکل خانه 12متری آسیه و دختر و نوه‌اش را هم به ضرب گاز اشک‌آور و اسپری فلفل خراب کرده است. بعد از این واقعه، به پیرزن بدحال و بیمار تا توانستند هم انگ زدند، ابتدا گفتند معتاد بوده و بعد از آن هم گفتند این کارش بوده که جلوی تخریب‌ها را بگیرد و از صاحبان املاک به‌قول معروف درصد بگیرد. اما هردوی این تهمت‎‌ها هم خیلی‌زود تکذیب شد. منتها هیچ‌کدام از این اتفاقات خبری از پایان تلخی‌های خانواده آسیه نداشت، آسیه که حالا سرپناهی برای خود، دختر و نوه‌اش نمی‌دید، در غریبانه‌ترین حالت ممکن، بدون هیچ‌توجهی جان خود را هم از دست داد تا روسیاهی این مدل از اعمال قانون تا ابد بر پیشانی مسئولان بماند. اما از آسیه و کرمانشاه به شبنم و تهران برسیم.

چیزی شبیه این اتفاق در تهران و پایتخت ایران هم کم اتفاق نمی‌افتد، ساخت‌وساز غیرمجاز، کمیسیون ماده صد، پرداخت جریمه و... احتمالا ماجرای ویلای شبنم نعمت‌زاده، دختر وزیر اسبق صنعت‌ومعدن را شنیده‌اید. البته ساخت‌وساز ویلای غیرقانونی در منطقه لواسانات یکی از تخلفات دختر وزیر است. تخلفات گسترده در یکی از بهترین نقاط پایتخت که بعد از محرز شدن تخلفات و رسانه‌ای شدن ماجرا، با گذشت مدت زمانی طولانی هنوز آن‌طور که باید حکم اجرایی نشده است. یعنی فرق بین شبنم بودن، دختر وزیر صمت بودن و آسیه بودن، پیرزن 58 ساله وبی‌سرپناه بودن، خیلی بیشتر از متراژ ویلای چندهزارمتری و آلونک 12متری است.

اما اولی بعد مدت‌ها به‌هردلیلی که البته برکسی پوشیده نیست، از تخریب و اعمال قانون مصون می‌ماند، اما دومی در کسری از ثانیه، بدون مجوز و با اختیار یک مقام محلی، بر سر ساکنانش خراب می‌شود و مالک ناتوان هم در این ماجرا جان می‌سپارد. من نمی‌دانم در کدام دین و آیینی، ذیل کدام ماده و تبصره‌ای، با چه توجیه و ابزاری می‌توان این پروسه و این تبعیض را توجیه کرد، من خیلی چیزها را واقعا نمی‌دانم، اما می‌دانم، آه مظلوم عاقبت دامنگیر خواهد بود! خلاصه اگر آسیه شبنم بود، هم خانه‌اش محفوظ بود و هم دختر و نوه‌اش از موهبت حضور مادر و مادربزرگ‌شان روزهای بیشتری بهره می‌بردند.

 




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: