روزنامه ایران: نمیدانم شما هم این روزها با احساس تب و گلو درد از خواب بیدار میشوید؟ لابد شما هم کمی سرجایتان مینشینید و برای اینکه مطمئن شوید احساستان درست است یا نه، با دهانی خشک، ادای قورت دادن درمیآورید تا اینکه بالاخره متوجه میشوید گلو درد ندارید. شما بدجوری دارید به خودتان تلقین میکنید. شاید هم از شدت استرس آلوده شدن به ویروس کرونا تا حالا چند باری به درمانگاه محل سر زدهاید و گلو و ریهتان را چک کردهاید؛ همان گلو دردی که در حالت معمول اصلاً به آن توجه نمیکنید یا نهایتاً با چند تا قرص سرماخوردگی و آب گرم و عسل و لیمو پشت گوش میاندازید.
اینها عوارض استرسی است که هرکدام از ما بهخاطر شرایط کرونایی این روزها تجربهاش میکنیم. از وقتی شنیدیم ویروس کرونا در کشور شیوع پیدا کرده، وسواس به سلامتی هم بیشتر شده اما این همه وسواس فکری و استرس نه تنها کمکی به حال ما نمیکند که هیچ، فقط سیستم دفاعی بدن را هم ضعیفتر میکند. اما چه کنیم با این همه استرس؟ چگونه میتوانیم با مدیریت استرس حال و روز بهتری داشته باشیم؟
محمد میگوید از وقتی ویروس کرونا در کشور شایع شده تا به حال سه بار دکتر رفته است: «باور کن تا قبل از این خبرها به گلو درد و سردرد و یک کم تب معمولی اصلاً اهمیت نمیدادم ولی الان انگار همه وجودم پر از استرس است. شبکههای اجتماعی را که چک میکنم استرسم بیشتر هم میشود. بعد از هر خبر بدی که میخوانم نفسم تنگ میشود. دکتر آخری که رفتم به جای تجویز دارو گفت کمتر این چیزها را بخوان، این همه استرس سیستم دفاعی بدنت را هم نابود میکند.»
محمد وقتی به درمانگاه محلشان رفت فهمید تنها نیست، همه تختها پر بود و همه داشتند سرم میگرفتند. دکتر گفت بیشترشان علائم خفیف سرماخوردگی دارند البته این به این معنا هم نیست که همه توهم بیماری داشتهاند. یعنی همان موقع بیماران بدحالی هم بودهاند که به بیمارستان فرستادهاند.
مریم هم این روزها استرس زیادی دارد. او میگوید: «کاش بیایند در تلویزیون برنامههای مقابله با استرس پخش کنند به خدا فهمیدیم دست شستن درست چطوری است و نباید دستهایمان را به صورتمان بمالیم اما خیلیهایمان نمیدانیم برای مقابله با استرس چه کار باید بکنیم. من شبها تا صبح کابوس کرونا میبینم. خواب میبینم توی مترو وسط مردم گیر کردهام یا رسیدهام محل کارم اما آب قطع است.»
حسین معتقد است شایعه هم به استرس عمومی دامن میزند و با روح و روان مردم بازی میکند: «هر بار شبکههای اجتماعی را چک میکنم خبر مرگ و میر جدیدی میخوانم. یکی دخترعمه دوستش به رحمت خدا رفته، یکی پسرعموی همسایه طبقه بالایی. نمیگویم همه این اخبار دروغ است، اما واقعاً بخش زیادی هم شایعه است. آیا کسی فکر کرده آنهایی که این اخبار را میخوانند چه بر سر روح و روانشان میآید؟ هیچ با خودشان فکر میکنند کسانی که از قبل مضطرب بودهاند یا بیماری اعصاب و روان دارند با این حجم از استرس و اضطراب چه حال و روزی پیدا میکنند؟»
دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس و استاد دانشگاه با ذکر چند مثال میگوید: «در کلاس ریاضی دانشآموزی خوابش میبرد بعد که از خواب بلند میشود میبیند معلم دو تا مسأله ریاضی را روی تخته نوشته و فکر میکند حتماً باید این تکالیف را انجام دهد. بنابراین مسأله را به خانه میبرد و بعد از یک هفته میتواند یکی را حل کند. معلم با ناباوری او را نگاه میکند چون او دو مسألهای را مطرح کرده بود که هیچ دانشمندی نتوانسته بود درعلم ریاضی حل کند ولی این دانشآموز وقتی فکر کرده بود، میتواند آن را حل کند، موفق هم شده بود.این نشان دهنده قدرت باورهای ماست. مثال دوم درباره زندانی است که از زندان فرار میکند و میفهمد داخل یخچال قطار است و فکر میکند حتماً یخ میزند و میمیرد. با وجود آنکه آن یخچال خراب بوده در ایستگاه بعد وقتی در یخچال را باز میکنند میبینند جسد او یخ زده. داستان سوم درباره فردی است که رویش آزمایشی انجام میدهند؛
جلویش دست مجرمی را قطع میکنند بعد میگویند نوبت توست. چشمانش را میبندند و روی دستش کیسه آب گرم میگذارند طوری که احساس میکند شاهرگش را زدهاند. بعد از آن واکنشی که نشان میدهد مثل این است که از دستش خون زیادی رفته. اینها نشان دهنده قدرت و توانمندیهای ذهن ماست. من بیماری داشتم که مشکل آسم داشت؛ تعریف میکرد یک شب نفسش بند آمده و تنها کاری که کرده این بوده که گلدانی برداشته و شیشه اتاق را شکسته تا هوا داخل بیاید و بعد حالش بهتر شده. صبح که برگشته ببیند حالا چه اتفاقی برای پنجره افتاده، متوجه شده آنچه که شکسته نه پنجره که یک تابلوی نقاشی بوده و هوای تازهای هم در کار نبوده و آنچه اتفاق افتاده فقط تلقین بوده.»
او تأکید میکند: «حال ما تحت تأثیر حسهای منفی بد میشود و تحت تلقین مثبت بهتر. البته واکنش آدمهای مختلف فرق میکند ولی در هرصورت همه تحت تأثیر قرار میگیریم. استرس میتواند در ما حالتهای بدی ایجاد کند. این روزها آنچه در ایران شاهدیم حجم بالای استرسهای روانی است که درباره کرونا به ما وارد میشود. آدمهای مختلف به شکلهای متفاوتی واکنش نشان میدهند. برخی خیلی بیتفاوت و بیتوجه هستند و میگویند همه اینها شعار است و با این واکنش، خود و جامعه را در معرض خطر قرار میدهند. دسته دوم خیلی افراط میکنند؛ ما نگران اینها هستیم که اگر از کرونا دچار آسیب نشوند به خاطر فشار زیاد حتماً دچار مشکلاتی مثل وسواس میشوند. اصلاً بعضیها انگار زمینههای وسواس داشتهاند و حالا کم مانده خودشان را در وان الکلی بشویند.
دسته سوم افرادی هستند که واقعبینانه با این موضوع مواجه میشوند و مواردی را که سازمانهای معتبر گفتهاند انجام میدهند. اگر در خانه ماندهاند و قرنطینه شدهاند شرایطی ایجاد میکنند که مشکلی پیش نیاید. چون همین در خانه ماندن درآمد افراد را از آنها میگیرد و وقتی فرد سرکار نمیرود احساس مفید بودنش کم میشود، ارتباطات اجتماعیاش کم میشود و... همه اینها موانعی است که ممکن است فرد را مجبور کند کار نادرستی انجام دهد. برخی هم آنقدر برونگرا هستند که ماندن در خانه برایشان مشکل است. پس برای مدیریت استرس ماندن در خانه چاره کار نیست؛ اتفاقاً ممکن است کسی در خانه بماند اما مدام سراغ شبکههای مجازی برود و خیلی وسواسی اخبار کرونا را پیگیری کند.»
این روانشناس برای مدیریت استرس در این روزها توصیه میکند: «میتوانیم در شبکههای مجازی گروههای خانوادگی درست کنیم. آدمهایی با فکرهای مثبت باشیم و منشأ خیر برای خودمان و دیگران. استفاده از کلمات مثبت و عبادات و خلوت با خود را فراموش نکنیم. در این روزها شوخ طبع باشیم و با کلمات زیبا سراغ شعر و بازی برویم. الان اصلاً زمانی نیست که بحثهای جدی راه بیندازیم یا مشکلات جدی زندگی را حل کنیم. باید نگاه مثبتی به آینده داشته باشیم. اتفاقاً اگر بتوانیم وضعیت جسمانی خود را بهبود ببخشیم هم خوب است مثلاً ورزشهای آپارتمانی انجام دهیم و البته تغذیه سالم و مناسب داشته باشیم و از رستوران غذا نگیریم و در خانه غذاهای سالم درست کنیم و خوابمان را تنظیم کنیم. این طوری سیستم ایمنی را تقویت میکنیم چون سیستم ایمنی بدن به استرس زیاد واکنش نشان میدهد و با استرس زیاد و پی در پی عملاً سیستم ایمنی از کار میافتد.»
بهگفته او باید به مسئولان سلامت و کادرهای پزشکی و درمانی اعتماد داشته باشیم و مسائل بهداشتی را که اعلام میکنند رعایت کنیم و در عین حال آرامش داشته باشیم. در همین حد بخش مهمی از ماجرا حل شده است و استرس کاری از پیش نمیبرد.