شرق: دختری جوان به نام مینا چندی قبل به پلیس مراجعه کرد و گفت: من چندسال پیش با پسری به اسم نادر آشنا شدم و با هم دوست شدیم. دوستی ما پنج سال ادامه داشت تا اینکه از هم جدا شدیم و مشکلی هم پیش نیامد تا اینکه پسری غریبه با من تماس گرفت و گفت عکسی خصوصی از من دارد.
عکسی که او در اختیار داشت، همان عکسی بود که پسر موردعلاقهام از من داشت. پسر غریبه به من گفت اگر میخواهم عکس منتشر نشود، باید صد میلیون تومان به او بپردازم یا معادل آن سکه و طلا بدهم. آن پسر تهدید کرد اگر پول را ندهم یا خودش یا دوستش که او هم کپی عکس را دارد، آن را منتشر خواهند کرد.
مینا در ادامه شکایت خود گفت: من که از آبرویم میترسیدم، کمی پول و طلا فراهم کردم و با آن پسر قرار گذاشتم، اما او بعد از تحویلگرفتن این مبلغ گفت کافی نیست و باز هم باید به او پول بپردازم وگرنه تهدیدش را عملی میکند. من از ترس موضوع را به خانوادهام نگفته بودم. بعد از مدتی باز هم کمی پول تهیه کردم.
پسر جوان در پارکینگ یک ساختمان با من قرار گذاشت، اما وقتی به آنجا رفتم، دوست او به من حملهور شد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. در همین هنگام یکی از همسایهها سر رسید. پسران جوان که بهشدت ترسیده بودند، مرا بهزور سوار خودرو کردند و به محلی خلوت بردند. آنها دوباره من را در آنجا مورد آزار قرار دادند و سپس رهایم کردند.
دختر جوان در ادامه توضیح داد: این اتفاق من را بهشدت بدحال کرد. اصلا روحیه خوبی نداشتم. خانوادهام به موضوع شک کرده بودند، اما نمیخواستم به آنها حرفی بزنم تا اینکه آنقدر پیگیر شدند که واقعیت را گفتم و بعد تصمیم گرفتیم شکایت کنیم. کارآگاهان بعد از شکایت این دختر تحقیقات خود را آغاز کردند و با سرنخهایی که از یکی از متهمان به نام وحید در اختیار داشتند، توانستند او را بازداشت کنند.
وحید در بازجوییها به جرمش اعتراف کرد و گفت: من مدتی قبل گوشی یکی از دوستانم را امانت گرفتم و عکس این دختر را در آن پیدا و برای خودم کپی کردم. بعد از آن دوست دیگرم به نام حسن عکس را دید و گفت میتوانیم با آن از این دختر اخاذی کنیم. من ابتدا قصد چنین کاری را نداشتم، اما حسن مرا وسوسه کرد. برای اجرای نقشهمان با او تماس گرفتیم و توانستیم یکبار از او پول بگیریم. بنا بر این گزارش، متهم درحالحاضر در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات برای دستگیری همدست او ادامه دارد.