ایسنا: از لحاظ تئوریک، یک جوان مبتلا به نارسایی پیشرفته اندام مختلف بدن، مبتلا به دیستروفی عضلانی (تحلیل تدریجی عضلات بدن)، تتراپلژیک با نقص عضو یا مجروحی که در اثر یک سانحه بیشتر بدن خود را از دست داده و شانسی برای ادامه حیات ندارد، میتواند کاندیدای مناسب اهدای سر به یک بیمار با بدن سالم، اما دچار مشکل حاد مغزی باشد.
تاکنون هیچ تیم پزشکی در راستای پیوند سر به بدن اهدایی فرد مرده، تلاشی نکردهاند، زیرا غلبه بر پیچیدگیهای موجود در چنین فرآیندی تقریبا غیرممکن به نظر میرسند، اما «سرجیو کاناورو» معتقد است که بشر به نقطهای رسیده که انجام این عمل امکانپذیر است.
وی معتقد است خنککردن بدن و سر پیش از جراحی، میتواند از مرگ سلولی جلوگیری کند؛ در طول بازه زمانی بسیار کوتاه مرگ سلولی، یکی از دو طرف پیوند (بدن یا سر) قادر به برقراری ارتباط با طرف دیگر نیست.
به گفته کاناورو، بزرگترین مشکل موجود یعنی متصلکردن نخاع را میتوان با قطع نخاع بدن فرد میزبان و بدن اهدایی و سپس اعمال ماده پلیاتیلن گلیکول به بخش پیوند انجام داد. تحقیقات قبلی نشان دادهاند این ماده به جوشدادن محل پیوند کمک میکند.
این ماده شیمیایی سپس به مدت چندین ساعت پس از جراحی به همان ناحیه اعمال میشود. سپس باید بیمار را برای چندین هفته در حالت بیهوشی قرار داد تا از حرکتکردن وی جلوگیری شود. در عین حال، میتوان برای ارتقای فعالیت عصبی بیمار، به وی نیروی الکتریکی اعمال کرد.
کاناورو بر این باور است هیچ دلیلی وجود ندارد که چنین بیماری ظرف یک سال قادر به راه رفتن نباشد.
متصلکردن سر به بدن فرد دیگر، پرسشهای اخلاقی، دینی و قانونی را در محافل علمی به دنبال خواهد داشت، اما کاناورو معتقد است چون علم پیوند به نقطهای رسیده که اجرای چنین فرآیندی ممکن است، وقت آن رسیده که این موضوع بیپرده بیان شود.
فرآیند پیوند سر، پیشتر در دهه 1950 توسط روسها و بر روی سگها انجام شد و در دهه 1970، «رابرت وایت»، جراح اعصاب آمریکایی، این عمل را بر روی میمونها انجام داد. با این حال، در آن زمان داروهایی که مانع از پسزدن پیوند شوند، هنوز به طور کامل ارائه نشده بودند و همچنین تصور میشد اتصال دوباره عصبهای پارهشده ممکن نیست.
جزئیات این ادعای علمی در مجله Surgical Neurology International ارائه شد.