روزنامه اصولگرای فرهیختگان در یادداشتی در شماره امروز خود ضمن انتقاد از معاون اول رئیس جمهور در عبارتی نامتعارف، اسحاق جهانگیری را «سوپرمن دولت» خواند!
این روزنامه در ادامه نوشت: آبان ماه سال گذشته لایحهای در هیات دولت تصویب شد که براساس آن فرزندان متولد از ازدواج زن ایرانی با تبعه بیگانه در صورت درخواست مادر خود میتوانند قبل از 18سالگی از تابعیت ایران برخوردار شوند. این لایحه هنوز در کشاکش تصویب است و به سرانجامی نرسیده، اما آنچه باعث شد بار دیگر موضوع آن سر زبانها بیفتد، سخن روز گذشته معاون اول رئیسجمهور در «جشنواره ملی زن و علم» دانشگاه تهران بود.
جهانگیری در این همایش اعلام کرد: «دولت شنیده بود که شادروان مریم میرزاخانی اصرار دارد که فرزندش تابعیت ایرانی داشته باشد، بنابراین دولت قانون قدیمی تابعیت که فرزند از پدر تابعیت میگرفت را تغییر داد و لایحهای به مجلس فرستاد تا فرزند بتواند از مادر هم تابعیت بگیرد، این لایحه در مجلس است.» نکته واضح برای هر شخص آگاه به مسائل حقوق کودکان این است که تدوین و تصویب این لایحه در هیات دولت اصولا نباید ارتباطی به مرحوم میرزاخانی داشته باشد. مریم میرزاخانی تیر ماه 1396 چشم از جهان فروبست اما تصویب لایحهای برای تعیینتکلیف وضعیت متولدین از ازدواج زن ایرانی با تبعه بیگانه سالیان طولانی است که مورد پیگیری قرار دارد. بهعنوان مثال، قبل از به ریاستجمهوری رسیدن دکتر روحانی، لایحهای با همین دستور کار در شهریور ماه 1390 در هیات دولت به تصویب رسید که به دلیل مسائل مالی سرانجامی نداشت.
بر فرض که این گزاره ادعایی معاون اول رئیسجمهور صحت داشته باشد و هیات دولت با شنیدن درخواست مرحوم میرزاخانی به چنین تصمیمی رسیده باشد، نتیجه بسیار فاجعهبارتر و هولناکتر است.
بر این اساس، دولت متبوع آقای جهانگیری با گذشت پنجسال از حکمرانی خود بیخبر از وضعیت دهها هزار کودک بیشناسنامه بوده یا توجهی به حل مشکل آنها نداشته و وضعیت بغرنج و نابهنجار هزاران کودک محروم از تابعیت، انگیزهای برای حل مشکل آنها در دولتمردان ایجاد نمیکرده است تا وقتی که از علاقه مرحوم میرزاخانی به تابعیت داشتن کودک خود باخبر شدهاند و تصمیم به حل این مشکل گرفتهاند. کودکی که نه در ایران زندگی میکند و نه با مشکلات کودکان بیشناسنامه داخل ایران درگیر است.
بر فرض صحت این گزاره، آیا اعلام آن باید موجب افتخار باشد یا شرمساری؟ تنها در صورتی میتوان با گردنی افراشته این موضوع را اعلام کرد که در جهان ذهنی ما اشرافیت به حدی رسوخ کرده باشد که برآورده کردن آرزوی یک نخبه از دنیا رفته از حل مشکل هزاران کودک محروم با ارزشتر باشد. بیانات ابرقهرمانانه معاون اول رئیسجمهور، چنانکه شاید جناب جهانگیری میپندارد، ارج نهادن به نخبگان و اهل علم نیست، خوار پنداشتن بیصدایان است که حتی انگیزه تصویب قانونی که برای حل مشکل آنها طراحی شده است نیز از ایشان به سرقت میرود و مختص به دیگران بیان میشود.