صبح نو؛ دکتر محسن پیرهادی نوشت: واقعیت غیرقابل انکار در عرصه سیاسی ایران به شکست نسخهها و تجویزهایی بازمیگردد که سالهاست بر دستگاههای اجرایی کشور مستولی شدهاند. ساختارها و روندهای ناکارآمد، کند و غیرمردمی در این دستگاهها هرگونه اصلاحی را با مقاومت شدید همراه میسازد. در طول یک دهه سخن از اقتصاد مقاومتی است، اما مدلهای اقتصادی که در دولتها در حال اجرا هستند، با کدام شاخصهای اقتصاد مقاومتی همراستا هستند؟ نقطه کانونی و حلقه گمشده در عدم تحقق شاخصهای اقتصاد مقاومتی را باید در یک اصطلاح جست:«مدیریت جهادی» در مناظرات سال۹۶ اوج رویارویی مدیریت جهادی و مدیریت لیبرالی را شاهد بودیم. رقابتی که همراه بود با تخریبهای همهجانبه رسانهای علیه یکی از اصلیترین چهرههای منتسب به مدیریت جهادی. با وجود پیروزی تفکر رقیب در انتخابات، بر بسیاری از صاحبان اندیشه و تحلیل، پرواضح بود که ادامه روند دولت یازدهم کشور را به سمت مشکلات و مسائل اقتصادی و معیشتی پیش خواهد برد و تنها پس از چند ماه نشانههای شکست سیاستهای اقتصادی و مدیریتی دولت مشخص شد. اما نمود واقعیتر و عینیتر را باید در جایی جست که سبک مدیریت جهادی در آن بیش از یک دهه پیاده و عملیاتی شده بود.
مدیریت شهری تهران آینه تمامنما از دستاوردهای مدیریت جهادی بود. حال کارنامه مدیریت جهادی در شهر تهران و سبک مدیریت دکتر قالیباف بهعنوان جایگزین واقعی سیاستهای شکستخورده اقتصادی و مدیریتی دولت و شهرداری تهران در مقابل دیدگان همه است. در چنین شرایطی به جای اذعان به عدم موفقیت سیاستهای مدیریتی در دستگاههای اجرایی و استفاده از مدلهای موفق مدیریتی در کشور، با نوع جدیدی از فرار روبه جلو مواجه هستیم.
تخریب قالیباف به اتهام اجرا و اعمال مدیریت جهادی در بخشهایی که وی در آن مسوولیت داشت. در هفتههای اخیر با داستانهای مضحک و شایعاتی علیه این چهره ملی در شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی روبهرو هستیم. تاکتیک رسانهای بهکار گرفته شده علیه او بسیار مشابه هجمههایی است که در زمان رقابتهای انتخاباتی و همچنین در زمان حادثه پلاسکو و داستان ساختگی واگذاری املاک در شهرداری با آن مواجه بودیم. ترکیبی از روزنامهنگاران وابسته به جریان رقیب، فعالین سیاسی این جریان و مجموعههای رسانهای ضدانقلاب، معاند و برانداز، به صورت هماهنگ موج تخریبی و شایعهسازی را پیش میبردند.
در شرایط کنونی نیز ما با چنین ترکیبی روبهرو هستیم. ائتلاف میان اپوزیسیون داخلی و جریانهای برانداز که در برنامههای تخریبی خود علیه شخصیتهای انقلابی، ارزشها و آرمانهای نظام و نهادهای حاکمیتی، همراستا حرکت میکنند. یکی از شخصیتهای انقلابی و جهادی که همواره هدف حملات جریانهای برانداز و اپوزیسیون داخلی قرار داشته، محمدباقر قالیباف بوده که این تخریبها در حالیکه وی بیش از یک سال است از فضای اجرایی فاصله داشته، در یک ماه اخیر با شایعات و دروغهایی درباره فرار وی به خارج از کشور اوج گرفته است. نکته جالب آنکه کانالها و رسانههای شایعهساز چنان از دروغهای بزرگی استفاده میکنند که این دروغ بهعنوان یک « گزاره واقعی» در تحلیلهای آخر هفته نیروهای ضدانقلاب، سلطنتطلب و برانداز در شبکههای ماهوارهای مورد استفاده قرار میگیرد. اما چرا چنین هجمهها و تخریبهای سازماندهی شدهای علیه شهردار اسبق تهران در جریان است؟
سؤالی که باید پاسخ آن را در سبک مدیریت جهادی یافت. مدیریتی که کارنامه و عملکرد آن در به میراث گذاشتن دستاوردهای بزرگ و تأثیرگذار مورد اعتراف دوست و رقیب قرار گرفته است. در صورتیکه در چندسال اخیر و بهویژه ماههای گذشته شاهد شکست سیاستهای مدیریتی و اقتصادی حاکم بر دستگاههای اجرایی و عمومی بودیم، مدیریت جهادی بهعنوان یک رقیب مطرح است. مدیریتی که توانسته بود در اوج تحریمهای خارجی، دستاوردهایی را در پایتخت بر جای بگذارد که تکرار آنها در ۱۵ماه اخیر به یک آرزو برای جریان رقیب تبدل شده است. براین اساس است که نباید از نظرها دور داشت که مدل مدیریت جهادی همواره در دسترس است، اما برای خارج کردن آن از اذهان مردم، تخریب و شایعهسازی علیه نیروهای منتسب به آن باید در دستور کار قرار گیرد و این دستور کار از سوی رسانههای رقیب، معاند و برانداز در حال اجرا است.
تخریب قالیباف به معنای تخریب نماد مدیریت جهادی است. مدیریتی که از سوی جریانهای لیبرال «مدیریت ممنوعه» محسوب میشود. همراستا شدن این ممنوعیت با جریانهای معتقد به براندازی و فروپاشی آنجایی است که این جریانها هیچ نوع آبادانی، باز شدن گره مشکلات و بحرانها و گشایشی را در عرصههای مختلف مدیریتی، اجرایی و اقتصادی را برنمیتابند، چرا که این گشایشها به معنای شکست سناریوهای اتاق جنگ اقتصادی رسانهای دشمن در القای فروپاشی حاکمیت جمهوری اسلامی است