روزنامه جوان: سهمجرم سابقهدار که با ادعای خرید خودروی اپتیما اقدام به آدمربایی و سرقت کرده بودند روز گذشته محاکمه شدند.
به گزارش خبرنگار ما، شهریورسال۹۶ مردی با مراجعه به اداره پلیس از سهمرد جوان به اتهام آدمربایی و سرقت خودرواش شکایت کرد و گفت: «در سایت دیوار آگهی فروش خودروام را گذاشته بودم که همان روز مردی تماس گرفت و خودش را محمد معرفی کرد. بعد از پرسیدن مشخصات خودرو برای خرید قرار ملاقات گذاشت. وقتی سر قرار رفتم او همراه دو نفر به نامهای بابک و اسماعیل به آنجا آمد و ماشین را دیدند. بعد از آن قرار شد فردای آن روز برای بازدید دوباره همراه یک کارشناس بیایند.»
شاکی در ادامه گفت: «روز حادثه آنها بدون کارشناس آمدند و خواستند سوار ماشین شوند تا با آن دوری بزنند که مخالفت کردم. آنجا بود که یکی از آنها به من حمله کرد و محمد با شوکر و بابک با مشت و لگد به جانم افتاد و بعد من را سوار خودرو کرده و بعد از مدتی در خیابان گلبرگ به بیرون پرتاب و با سرقت خودرو فرار کردند.»
با طرح شکایت تحقیقات در این زمینه آغاز شد تا اینکه بعد از گذشت ۴۵روز از حادثه مأموران با انجام چهرهنگاری سه مرد جوان را شناسایی کردند و دریافتند هر سه متهم، از افراد با سابقه هستند.
بنابراین وقتی پلیس به آدرس یکی از متهمان رفت با خودروی اپتیمای شاکی با پلاک جعلی روبهرو شد که مقابل خانه محمد پارک شده بود. سرانجام با دستگیری محمد، دو متهم دیگر نیز شناسایی و دستگیر شدند و در بازجوییها با اقرار به جرمشان روانه زندان شدند.
پرونده متهمان صبح دیروز روی میز هیئت قضایی شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی قرار گرفت. ابتدای جلسه شاکی برای متهمان درخواست اشد مجازات کرد. در ادامه محمد در جایگاه ایستاد و گفت: «سرقت را قبول دارم، اما ما شاکی را سوار ماشین کردیم تا او را به جای امنی برسانیم و قصد آدمربایی نداشتیم.»
او در حالیکه اشک میریخت ادامه داد: «من به خاطر بیماری مادرم و پیوند کلیه او نیاز مالی داشتم، اما نتوانستم پول آن را تهیه کنم حالا قرار است خودم کلیهام را به مادرم اهدا کنم. قبول دارم اشتباه کردهام، اما از هیئت قضایی تقاضا دارم مرا با قرار وثیقه آزاد کنند تا بتوانم در بیمارستان بستری شوم و عمل اهدا را انجام دهم.»
سپس بابک در دفاع از خود گفت: «ما شاکی را کتک نزدیم. من فقط با شوکر او را تهدید کردم تا بتوانیم خودرواش را بگیریم.» اسماعیل هم با انکار جرمش در آخرین دفاعش گفت: «در این حادثه نقشی نداشتم. آن روز فقط محمد و بابک را با خودروی خودم به سر قرار رساندم و بعد به خانه برگشتم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.