خبرگزاری فارس، حنیف غفاری نوشت: ظاهر ماجرا نشان میدهد که جدال مقامات اروپایی بر سر ایجاد یک ساختار "شبه سوئیفت" جهت حفظ توافق هستهای با ایران وارد فاز تازهای شده است. نظرات متفاوت سوسیال دموکراتها و دموکرات مسیحیهای دولت ائتلافی آلمان در قبال ایجاد یک ساختار مال مستقل از آمریکا، تاحدود زیادی به دیگر نقاط اروپا نیز قابل تعمیم است. به طور کلی جریانهای محافظه کار در اروپا، بیش از آنکه "استقلال اروپا " را خط قرمز راهبردی و اقتصادی خود قلمداد کنند، "تغییر مناسبات امنیتی با آمریکا" را به مثابه یک "محدوده ممنوعه" در اقتصاد و سیاست خارجی خود تلقی میکنند. این در حالیاست که جریانهای چپ گرا و سوسیال دموکرات، قدرت ریسک پذیری بیشتری در این خصوص برای خود قائل بوده و معتقد به "گذار نسبی" از وضعیت موجود
(وابستگی امنیتی و اقتصادی به آمریکا) هستند. برخی سیاستمداران اروپایی، "حفظ برجام" را نقطه آغازی برای "گذار از وابستگی مطلق به واشنگتن" میدانند. با این حال مثلث" مرکل- می –ماکرون" یا همان تروئیکای اروپایی همچنان در برابر این روند مقاومت میکند.
اخیرا رهبر معظم انقلاب به نکات بسیار مهمی در خصوص "رابطه با اروپا" و تعیین حدود و ثغور این رابطه اشاره فرمودند. ایشان در عین اینکه کلیت مذاکره با اروپا را نفی نکرده اند، از قطع امید به اروپا در مسائل اقتصادی و برجام سخن گفته اند. به راستی این موضوع چگونه قابل تفسیر است؟
واقعیت امر این است که "اروپای امروز" یا همان "اروپای در حال گذار" به دلیل تعارضات بنیادینی که در حوزههایی مانند "روابط با آمریکا"، "مواجهه با دوگانه ملی گرایی- جمع گرایی"، " ادغام امنیتی در ذیل ساختار ناتو" با آنها دست و پنجه نرم میکند، قدرت "تصمیم گیری پایدار" در قبال موضوعات تعیین کنندهای در قبال برجام را ندارد. نمونه این مسئله را در سال گذشته میلادی و در جریان تن دادن اروپا به خواستههای غیر قانونی ایالات متحده در قبال "تغییر توافق هستهای " مشاهده کردیم. رفتار و گفتار سینوسی، چندگانه و غیر قابل پیش بینی سران اروپایی در قبال پدیدههای بین المللی دارای دو جنبه "ارادی" و " غیر ارادی" بوده که جنبه ارادی آن، به "رفتار سیاستمداران" و جنبه غیر ارادی آن به " تعارضات ماهوی در اروپای واحد" مربوط میشود. در چنین شرایطی تکلیف ما کاملا مشخص است:"عدم اتکا به اروپای واحد"!
از آنجا که پدیده "اروپای واحد" به صورت ذاتی قابل ثبات و محاسبه نیست، متعلقات وابسته به این پدیده از جمله "برجام اروپایی" نیز قابل اعتماد و اتکا نیستند.
نکته بسیار مهمتر اینکه ما باید مراقب" کات بک" اروپا در عالم سیاست باشیم! "کات بک " واژهای است که در بازی فوتبال به کار میرود، آن هم زمانی که بازیکن مهاجم در نزدیکی محوطه جریمه، پاس بریدهای را برای هم تیمی خود ارسال میکند تا او گلزنی بکند. یکی از خصلتهای "کات بک"، غیر قابل پیش بینی بودن آن است. معمولا "کات بک" یا "پاس بیرون پا" تا حدود زیادی دروازه بان و دفاع حریف را در برابر مهاجم رقیب غافلگیر ساخته و مهار ضربه نهایی را سخت و دشوار میسازد. تعمیم قوانین و ادبیات جاری در عالم فوتبال به عالم سیاست، چندان خالی از لطف نیست! در سال گذشته میلادی، زمانی که برخی معتقد به "دفاع اروپا از برجام" بودند، مقامات سه کشور اروپایی با ارسال یک "پاس بیرون پا" برای دولت ترامپ، زمینه مانور کاخ سفید را برای "تغییر برجام" فراهم ساختند. به راستی چه کسی میتواند منکر "بازی برجامی مشترک آمریکا و اروپا" در سال گذشته شود؟ در نهایت نیز ترامپ که "تزلزل اروپا" در دفاع از برجام را درک کرده بود، از توافق هستهای میان ایران و اعضای ۱+۵ خارج شد. بدون شک اگر کاخ سفید شاهد ایستادگی "اروپای مقتدر" در برابر خود بود، هرگز چنین تصمیمی را اتخاذ نمیکرد.
ما در حال حاضر نیز باید مراقب پاس بیرون پای مقامات اروپایی به مقامات کاخ سفید باشیم! اصرار خاص مقامات فرانسوی در خصوص "تاخیر در ارائه بسته پیشنهادی اروپا" در همین راستا قابل ارزیابی است. مقامات اروپایی هر لحظه آماده هستند تا معامله هدفمندی را با واشنگتن بر سر " برجام" صورت دهند. هضم برجام در مناقشات امنیتی آمریکا و اعضای اروپایی ناتو و حتی در مناقشات اقتصادی و تعرفهای آمریکا و اروپا موضوعی کاملا قابل پیش بینی است. در چنین شرایطی "دل بستن به اروپا" و امید داشتن به بازی دفاعی آن در برابر آمریکا (در قبال برجام) خطایی جبران ناپذیر در عرصه سیاست خارجی کشورمان محسوب میشود. با این حال "مذاکره با اروپای واحد " به عنوان بازیگری که هنوز "مسیر واقعی و مستقل" خود را در نظام بین الملل پیدا نکرده است، منافاتی با اصل " عدم اتکا به اروپا"ندارد. جمع پذیری این دو مولفه، معلول و مرهون "نگاه واقع بینانه " نسبت به اروپای امروز است. اتخاذ این نگاه واقع بینانه و غیر ایده آل گرایانه، مانع از "افراط" یا "تفریط" ما در مواجهه با اروپای واحد خواهد شد.