روزنامه جوان: کارگر ساختمانی که از دو سال قبل به اتهام قتل پسر مالک ساختمان در بازداشت به سر میبرد مدعی است قصد تنبیهکردن همکار تنبلش را داشته که ضربه او ناخواسته به مقتول برخورد کرده است
به گزارش خبرنگار ما، تابستانسال ۹۵، مأموران پلیس از مرگ مشکوک پسرجوانی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد مقتول ۲۰ساله به نام مبین در جریان درگیری دو کارگر ساختمانی بر اثر اصابت میله به سرش مجروح شده و بعد از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت جراحات فوت کرده بود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پدر مقتول که به شدت گریه میکرد و شاهد حادثه بود در توضیح به مأموران گفت: «در لواسان ساختمانی در حال ساخت داشتم که روز گذشته دو نفر از کارگران ساختمان به نام احمد و هادی با هم درگیر شدند. احمد با سنگ شیشه تلویزیون هادی را شکسته بود. وقتی درگیری آنها را دیدم جلو رفتم و آنها را جدا کردم. احمد دست بردار نبود به همین خاطر با پیمانکار ساختمان تماس گرفته بود تا از او کمک بگیرد. مرد پیمانکار وقتی به ساختمان آمد سعی کرد آنها را آرام کند، اما احمد بیشتر عصبانی شد و میل گردی را برداشت و به سمت او پرتاب کرد. مرد پیمانکار به سرعت جاخالی داد که همان لحظه میل گرد به گردن پسرم خورد. مبین دچار خونریزی شدید شده بود که بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم، اما وقتی او را به بیمارستان رساندم به خاطر خونریزی شدید فوت کرد.»
با توضیحات پدر مقتول، پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و در اولین گام از تحقیقات احمد بازداشت شد. احمد در پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «من و هادی کارگر ساختمان نیمهکارهای در لواسان بودیم. هادی پسر تنبلی بود و همیشه کارهای سخت را به من میسپرد و از زیر کارها در میرفت به همین دلیل با او مشکل داشتم. روز حادثه از دست رفتارهای هادی به شدت عصبانی بودم و میخواستم هر طور شده او را ادب کنم. این بود که با هم درگیری شدیم، اما با وساطت صاحب ملک درگیری تمام شد. وقتی به اتاق آمدم هنوز از او ناراحت بودم به همین خاطر به پیمانکار زنگ زدم تا مشکل ما را حل کند. وقتی پیمانکار به ساختمان آمد توجهی به حرفهایم نکرد. احساس کردم میخواهد مرا گول بزند و آرامم کند آنجا بود که بیشتر عصبانی شدم و میله گرد را به سمت پیمانکار پرتاب کردم، اما او جاخالی داد و میله به گردن پسر صاحب ملک برخورد کرد.»
متهم در آخر گفت: «صاحب ملک و پسرش را از قبل میشناختم و هیچ خصومتی با آنها نداشتم. مقتول و پدرش اولین شاهدان درگیری ما بودند. آنها سعی داشتند به درگیری خاتمه دهند و ما را آرام کنند، اما من خیلی عصبانی بودم باور کنید قصد قتل نداشتم و حالا خودم را سرزنش میکنم که ایکاش با میانجیگری صاحب ملک به درگیری ادامه نمیدادم.»
با اقرارهای متهم و بازسازی صحنه جرم پرونده کامل و به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
به این ترتیب متهم به زودی در همان شعبه محاکمه خواهد شد.