روزنامه جوان: دختر و پسری که به اتهام قتل خواستگار سمج بازداشت شده بودند از اتهام خود تبرئه شدند.
به گزارش خبرنگار ما، اسفندسال۹۴، مرد سالخوردهای با مراجعه به اداره پلیس مأموران را از مرگ مشکوک پسر ۲۷ساله اش به نام مجید باخبر کرد و گفت: «پسرم پنجسال قبل با دختر جوانی به نام مرجان آشنا شده بود و آنها با هم دوست بودند. روز گذشته دو نفری برای گردش به غرب تهران رفته بودند که همان موقع مرجان هراسان با پسر بزرگم تماس گرفت و گفت: مجید قصد خودکشی دارد. با پسر بزرگم به محل رفتیم، اما با جسد خونین مجید در حالیکه یک تیر به سرش شلیک شده بود روبهرو شدیم. به مرجان مظنون هستم و احتمال دارد قتل کار او باشد.»
با طرح این شکایت، مرجان ۲۵ساله شناسایی و بازداشت شد. او در بازجوییها گفت: «با مجید نسبت فامیلی دوری داشتم و پنجسالی بود که با هم رابطه داشتیم. دو سالی بود که رابطه ما صمیمیتر شده بود، اما این اواخر احساس کردم بهتر است رابطه مان را قطع کنیم. خودم پیش قدم شدم و رابطهام را با مجید قطع کردم تا اینکه با پسری به نام کامران آشنا شدم. کامران پسر مورد علاقه من بود و قرار بود با هم ازدواج کنیم. وقتی مجید از این رابطه باخبر شد تماس گرفت و به اصرار خواست برای آخرین بار به دیدنش بروم.»
دختر جوان در ادامه گفت: «وقتی سر قرار رفتم مجید ادعاهای عجیبی داشت. او میگفت: مبتلا به بیماری سرطان شده و مدت کمی زنده است. به همین دلیل از من خواست در این مدت کم رابطهام را با او ادامه دهم، اما وقتی مخالفت کردم سمت ماشینش رفت و وقتی برگشت اسلحهای در دست داشت که روی شقیقه اش گذاشته بود. با دیدن آن صحنه دستپاچه شدم و سعی کردم او را آرام کنم، اما بی فایده بود. همان موقع از ترس با برادر بزرگترش تماس گرفتم و کمک خواستم، ولی مجید همان لحظه یک تیر به سرش شلیک کرد. نمیدانستم باید چه کار کنم، به فکرم رسید از کامران کمک بگیرم. وقتی با کامران تماس گرفتم بلافاصله خودش را به محل رساند و با اورژانس تماس گرفت، اما تا مجید را به بیمارستان برسانیم بی فایده بود و او دیگر نفس نمیکشید.»
در حالیکه تحقیقات در این زمینه ادامه داشت، شاهدی با مأموران تماس گرفت و گفت: اطلاعات تازهای از حادثه دارد. او با مراجعه به پلیس آگاهی گفت: «آن روز در حال عبور از خیابان متوجه دختر و پسر جوانی شدم که با هم مشاجره میکردند. کنجکاو شدم به همین خاطر توجهام به سمت آنجا جلب شد. همان لحظه پسر جوان اسلحهای را روی شقیقه اش گذاشت و شلیک کرد. آنجا بود که دختر جوان وحشت زده از محل گریخت.»
بعد از گواهی شاهد حادثه، اما با پیگیریهای اولیایدم کیفرخواست علیه دختر جوان صادر و پرونده به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد، اما هیئت قضایی بعد از بررسی اوراق پرونده حکم منع تعقیب را برای دختر جوان صادر کردند. پرونده با اعتراض پدر مقتول که مدعی بود پسرش بیماری سرطان نداشت و این بار کامران را عامل قتل میدانست، بار دیگر در دست بررسی قرار گرفت.
به این ترتیب پرونده برای تحقیقات بیشتر به دادسرا فرستاده شد و این بار کامران تحت بازجویی قرار گرفت. پسر جوان در توضیح به مأموران گفت: «از رابطه قبلی مرجان با مجید خبر نداشتم. روز حادثه مرجان با من تماس گرفت و در حالیکه صدایش میلرزید از من کمک خواست. وقتی به محل رسیدم، دیدم مجید خودکشی کرده است.» در روند تحقیقات یکی از دوستان مجید به عنوان شاهد احضار شد و گفت: «چند ماه قبل با مجید برای تفریح بیرون رفته بودیم که او سر حرف را باز کرد و گفت: به سرطان ریه مبتلا شده و حالش خوب نیست. او وقتی این حرف را زد قول گرفت در این مورد با کسی حرف نزنم. به همین خاطر به پدر و مادر مجید حرفی نزدم.»
بعد از کامل شدن تحقیقات، پرونده بار دیگر به همان شعبه به ریاست قاضی عبداللهی فرستاده شد و روی میز هیئت قضایی قرار گرفت. ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند. سپس هر دو متهم به نوبت در جایگاه قرار گرفتند و طبق اظهارات قبلی گفتند مجید دست به خودکشی زده است و آنها در مرگ او بیگناه هستند.
در پایان هیئت قضایی بعد از شور دختر و پسر جوان را از قتل عمد تبرئه و برای آنها حکم منع تعقیب را صادر کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات شعبه نهم دیوان عالی کشور تأیید شد.