نصرت اله - هر چیزی را بشود جزیره ائی اداره کرد که دیگر در این دوره و زمانه نمی شود. دو مقوله امنیت ملی و سیاست خارجی را هرگز نمیتوان جزیره ائی مدیریت نموده و برای حداکثر سازی منافع ملی آن دو را به پیش برد! در دوران نباتی سیاست خارجی کشور که نه تنها خاصیت طراحی، تصمیم سازی، ایجاد اجماع، نظریه پردازی و بلوک بندی را از آن گرفته است، بلکه احساس آنچه که در تصویر بزرگ دارد شکل میگرد را نیز از دست دست اندرکاران سیاست خارجی گرفته است و منفعلانه نظاره گر تحولات منطقه ائی هستند.
دوران پسا داعش به دلیل تعدد بازیگران و منافع آنان دورانی سخت و پیچیده است ،اما در صورت اصلاح ساختارها و رویکردهای سیاست خارجی کشور می توان این دوران را به زمینه همکاری کشورها تبدیل کرد تا بتوانند با سرمایه گذاری مشترک خود روی پروژه های اقتصادی و مخصوصا" انرژی نه برای ایجاد جا پا و نفوذ که تبعات سیاسی و امنیتی بدنیال دارد، بلکه گره زدن اقتصادها به یکدیگر و از بین بردن بیمهای ضد امنیتی تبدیل کرد.روز جمعه چهارم اسفند ماه جاری قرارداد خط لوله معروف به "تاپی" که گاز ترکمنستان را به افغانستان، پاکستان و هند می رساند بین چهار کشور امضا گردید و طی مراسمی در هرات با تضمین طالبان برای تامین امنیت آن در افغانستان شروع شد. هم اکنون سیاست خارجی کشور در مقابل سئوال بزرگی قرار گرفته است و افکار عمومی منتظر پاسخی قانع کننده هستند که هم چرا طرح خط لوله صلح بین ایران و پاکستان و هند اجرائی نشد و
هزینه هائی که در این زمینه کشور متحمل شد به کجا می انجامد؟ اما عوامل موثر و تقویت کننده در مسیر اجرای پروژه خط لوله تاپی را می توان نیاز روزافزون هند به انرژی و سیاست متنوع سازی منابع انرژی خود در کنار احتیاج پاکستان به انرژی و بروز اجماع نظر نسبی در افغانستان پیرامون منافع عبور این خط لوله و از منظر خارجی و نیروهای تاثیر گذار در منطقه نقش آمریکائی ها برای رفع نیاز هند به انرژی از منبع و مسیری غیر از ایران را نام برد.ایده اجرای این خط در دهه۱۹۹۰ میلادی مطرح ،ولی مذاکرات جدی برای اجرای آن، در سال ۲۰۰۳ با حمایت بانک انکشاف آسیایی آغاز شد. هند در سال ۲۰۰۸ رسماً به این پروژه پیوست و اولین موافقتنامه مربوط به آن، در سال ۲۰۱۰ میان چهار کشور افغانستان، هند، پاکستان و ترکمنستان امضا شد. قرارداد اجرای آن نیز، در دسامبر ۲۰۱۵ میان رهبران چهار کشور به امضا رسید و در نهایت، کار عملی در ۲۰۱۶ آغاز و در نظر است تا اوایل سال ۲۰۲۰، مرحله گازرسانی این طرح آغاز شود. مقامات این چهار کشور این خط لوله را فراتر از یک پروژه می دانند و معتقدند به عنوان یک همکاری فراگیر، افغانستان و منطقه را به سمت آبادانی، همکاری بیشتر و توسعه اجتماعی-اقتصادی آسیای مرکزی و جنوبی سوق خواهد داد. زیرا چنین پروژههای بزرگ و مشترکی از طریق پیوندهای فرهنگی افغانستان و کشورهای آسیای میانه و از نظر جغرافیای سیاسی و بهدلیل منافع مشترکی که برای کشورهای عضو دارند، سبب متحد شدن آنها میشود.این خط لوله گاز ترکمنستان را از حوزه "گالکینیش" در جنوب ترکمنستان، که ذخایر آن تا ۱۶ تریلیون متر مکعب برآورد شده، از راه ولایتهای هرات، هلمند، فراه و قندهار افغانستان به کویته در بلوچستان و از آنجا به شهر مولتان پاکستان منتقل میکند و بالاخره در منطقه موسوم به فاضیلکا در پنجاب هند به پایان میرسد. طول این خط لوله، درمجموع ۱۸۱۴ کیلومتر است که ۸۱۶ کیلومتر آن از خاک افغانستان عبور می کند و ظرفیت انتقال سالانه ۳۳ میلیارد مترمکعب گاز را به سه کشور عضو تاپی دارد. هر کشور مقداری مشخص از این گاز را خریداری کرده و مطابق قرارداد ۳۰ ساله تاپی، افغانستان در۱۰ سال نخست این پروژه، سالانه ۵۰۰ میلیون متر مکعب، در ۱۰ سال دوم سالانه ۱ میلیارد مترمکعب و در۱۰ سال سوم ، سالانه ۱،۵ میلیارد متر مکعب گاز از ترکمنستان می خرد. هزینه اجرای این خط لوله حدود« ۷ و نیم میلیارد دلار» است و حدود ۱۵ میلیارد دلار دیگر نیز در بخش گاز سرمایهگذاری شده است.خط لوله گاز تاپی، برای این چهار کشور، خصوصا افغانستان، فواید و دستاوردهای بزرگ اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی در پی خواهد داشت. درآمد افغانستان از بابت حق عبور، سالانه بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون دلار خواهد بود که به اندازه تقریبا یک چهارم عواید داخلی حکومت درحال حاضر است. مسئولین افغانستانی میگویند که همراه و همزمان با عبور این خط انتقال گاز، خط انتقال برق، خط آهن، جاده و فیبر نوری از یک مسیر عبور خواهند کرد. این خط لوله به صورت غیرمستقیم نیز در رشد اقتصادی، افزایش قدرت خرید مردم، کاهش میزان بیکاری و فقر، به کار افتادن صنایع گازسوز، کاهش قیمت گاز در سراسر کشور، تثبیت جایگاه و اهمیت اقتصادی و استراتژیک افغانستان در آسیای میانه و آسیای جنوبی و منطقهای شدن امنیت افغانستان اثر گذار خواهد بود. برخی از تحلیل گران معتقدند که تاپی میتواند بر صلح و ثبات منطقه و به ویژه افغانستان اثرگذار باشد؛ زیرا عبور تاپی از این کشور منافع متضاد را تاحدودی به هم گره میزند و از سوی دیگر، جایگاه افغانستان در معادلات سیاسی را، به نفع صلح و امنیت آن بالا میبرد