مدتی است که صحنه تئاترهای کشورمان عرصه فعالیت سوپراستارهای سینما شده کسانی که به اعتقاد خودشان مدعی هستند ورودشان به صحنه سینما و تلویزیون از تئاتر بوده و در واقع تولد بازیگریشان از این عرصه بوده اما بعد از سالهایی که اسم و رسمی در سینما یا تلویزیون پیدا کردهاند حالا دوباره به سمت تئاتر سوق پیدا کرده و البته تماشاگران زیادی هم برای خود دست و پا میکنند. کار تا جایی پیش رفته است که حالا حتی اوضاع تئاتر از سینما هم بهتر شده و بعضی سوپراستارها به تهیهکنندگان سینما پیشنهاد دادهاند تا مسیرشان را رسماً از سینما به تئاتر عوض کنند.
این نمایشها که به واسطه سوپراستارها، خواهان زیادی هم دارند بعضاً قابل تأمل و خوب هستند اما بعضی کم مایه و ضعیف. اما جالب اینجاست که حتی کم مایهترین این نمایشها هم از تئاترهای قوی اما بدون سوپراستار مشتری بیشتری دارند.نمونه این نمایشهای کم محتوایی که این روزها در سالنهای تماشاخانههای دولتی و خصوصی ، تماشاگران زیادی را جذب خود میکند، تصدیقی بر این مدعا است.
اینکه حضور سوپراستارها در تئاتر چه تبعات و پیامدهایی برای نمایش کشور و جذب مخاطب دارد مثنوی هفتاد من کاغذ است که باید بدان پرداخت اما نکته مهم نگرانی تئاتریهای اصیل، کارگردانها و بازیگران تئاتری است که سالهاست در این عرصه خاک صحنه میخورند و این روزها دل پری از این سوپراستارها دارند!
به مدعای کارشناسان و منتقدان تئاتر این روزها رونق دیگری بر نمایش به ویژه در سالنهای تهران گرفته است با روی کار آمدن سالنهای خصوصی و فعالیتهایی که این سالنها برای جذب تماشاگر انجام میدهند اما باز هم شاهد هستیم که خود این سالنها نگرانی زیادی از نفوذ سوپراستارها در عرصههای نمایش کشور دارند.
درست است که به اعتقاد حتی برخی مسئولین عرصه نمایش کشور حضور سوپراستارها میتواند غیر تئاتریها را هم به نمایش بکشانند اما همین میتواند تبعات منفی نیز برای تئاتر کشور داشته باشد از جمله اینکه بسیاری از تئاتریها به دلیل بی توجهی کنار رانده شده یا اینکه منزوی میشوند یا حتی برخی کارگردانها که تمایل یا توان استفاده از حضور سوپراستارها را ندارند نیز به گوشهای رانده شده و کارهایشان دیده نمیشود و حتی نمیتوانند چند تماشاچی نیز جذب کنند!
در همین گوشه و کنار تهران شاهد هستیم نمایشهایی که با تلاش زیاد کارگردان و بازیگران آنها که جوانانی از عرصه نمایش و تحصیل کردگان این حوزه هستند حتی در یک سالن پرتماشاگر نیز نمیتوانند مخاطب جذب کنند درحالیکه در همین سالن آقایان و خانمهای سوپراستار در یک نمایش جای سوزن انداختن در سالنشان پیدا نمیشود! اینجاست که با چالش سوپراستار در عرصه نمایش روبه رو میشویم.
غرض از این مطلب این نیست که سوپراستارها حق ورود به عرصه نمایش را ندارند یا اینکه پیدا نمیکنند بهرحال به قول خودشان هم که شده اینها خاک صحنه نمایش را خورده و هر کسی باید آزادانه بتواند کار کند اما شاید بهتر این باشد که حضورشان قدری محدودتر یا با شرایط خاص صورت بگیرد به طور مثال با یک درصد خاصی در طول یک ماه نمایشی نه اینکه بیشتر سالنهای خوب را در اختیار بگیرند و دیگران از این شرایط بیبهره باشند!
مسئولان عرصه نمایش کشور در این زمینه میتوانند راهگشا باشند و با ایجاد برنامه و راهبردی خاص شرایط را برای همه در این عرصه تسهیل کنند نه اینکه یک بازیگر مطرح و چهره بتواند با استفاده از چهره و شناخته شده بودن خودش یک سالن نمایش را دو قبضه برای ماهها در اختیار بگیرد و پولش در جیب خودش برود و سایرین نتوانند چنین شرایطی را برای خود فراهم کنند.
اداره کل هنرهای نمایشی با رایزنی کارشناسان، منتقدان و فعالان عرصه تئاتر میتواند نگرانیهای پیشکسوتان و کسانی که در این عرصه خاک صحنه خوردهاند را برطرف کند و حتی میتواند برای حضور این سوپراستارها در سالنهای نمایش سهمی هم برای پیشکسوتان این عرصه قائل شود.